عکس نوشت| خدا شهادت را نصیب کسانی میکند که تلاشگر هستند
به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید محمودرضا بیضائی، در هجدهم آذرماه سال 1360 در خانواده ای مذهبی در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی "مسجد چهارده معصوم «ع» شهرک پرواز تبریز" درآمد. در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی، حاج بهزاد پروین قدس، آشنا شد. این آشنایی، بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. در سال 1378 با اخذ دیپلم متوسطه، عازم خدمت سربازی شد.
دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و ادامه خدمت را در پادگان الزهراء «س» نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساند. بعد از اتمام خدمت سربازی، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال 1382 وارد دوره افسری دانشکده امام علی «ع» سپاه شد. ورود او به دانشکده افسری ملزم با هجرت او از تبریز به تهران بود.
او نام مستعار «حسین نصرتی» را در سپاه برای خود انتخاب نموده بود که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی «علیه السلام » و کنایه از لبیک به این ندا بود. بدلیل علاقه فراوان به کار خود، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود و در 25 اسفند سال 1387 مقارن با سالروز میلاد رسول مکرم اسلام «صلی الله علیه و آله» و امام صادق «ع» با همسری فاضله از خانواده ای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد.
ثمره این ازدواج دختری بنام «کوثر» است که در 25 اسفند 1391 متولد شد. با آغاز جنگ در سوریه از سال 1390 برای دفاع از حرم های آل الله «ع» و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد.
سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعد از ظهر بیست و نهم دیماه 1392 همزمان با سالروز میلاد رسول مکرم اسلام «ص» و امام صادق «ع» در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در حالیکه فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکش های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
متن عکس نوشت شهید
بسیار پرکار و تلاشگر بود. تا دیر وقت کار می کرد و گاهی چندین روز به خانه نمی آمد. حتی با اصرارهای او در محل کارش تصویب شد که جمعه ها هم سر کار بیایند.
یک بار درحضور حاج قاسم سلیمانی شروع کرد به صحبت کردن برای بچه های گروه، گفته بود: من اینطوری فهمیدهام که خداوند شهادت را به کسانی می دهد که پر کار هستند و شهدای ما غالبا همین طور بوده اند.
حاج قاسم هم گفته بود: بله همین طور است.
یک بار وقتی بعد از شهادتش به سر کارش رفتم دیدم روی کمدش این جمله از آقا را نصب کرده: در جمهوری اسلامی هرجا که قرار گرفته اید همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است.